یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که
برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .
همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه
منم بگم sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه
دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنه
گوشی جدید apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم و
در حالی که بقیه دارن با تعجب به من نگاه میکنند و میگند wait , wait !!!
تو افق ناپدید شم :)))))


 
 
c

 


 


یکی از فانتزیام اینه که تو مه پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان تو مه محو شن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه !!!!
والا به غرعان



یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم
(عاقبت فرار از مدرسه)
برینم تو سیستم آموزش پرورش



ﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﺸﻢ ...
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺭﺍﻩ ﺑﯿﻔﺘﻦ ﮐﻪ ﺍﺯﻡ ﺍﻣﻀﺎ ﺑﮕﯿﺮﻥ...
ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﯾﻪ ﺍﺳﺘﺎﻣﭗ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﯿﺐ ﮐُﺘَﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺑﯿﺎﺭﻡ، ﺑﮕﻢ:
ﺍﻣﻀﺎ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﯽﺯﻧﻢ!
:|




يکى از فانتزيام اينه تو خيابون دوس دخترم و با يکي ببينم بعد من برم نزديکش يه تف درشت ابدار بکنم تو صورتش بگم لياقتت همينه بعد يه دوست دختر خارجى خوشگلم با يه پورشه بياد بگه ' ehsan come on ' بعد منم بگم ' Ok baby i am coming ' بعد تو افق محو بشيم و جى اف اوليم از بغض بميره يه تف ديگه رو جسدش کنم :|
به روح هم اعتقاد ندارم




یکی از فانتزیام اینه که
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!




یکی از فانتزیام اینه که ..
تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش
بجا این خاله ها،
عمه بیارم!




یک از فانتزیام اینه که تویه خیابون دارم میرم یه دختری که خیلی هم داف از کنارم رد میشه برگرده بگه جــــــــــــــــــــونم دوماد بابام میشی جیگر منم محکمو قاطع بگم دهنتو ببیند ایکپیری زاقــــــــارت بعدشم برمو تویه جمعیت محو بشم





یکی از فانتزیام اینه :
توی بیمارستان،یه پرستار فوق العاده زیبا وجذاب
از اتاق عمل سریع میاد بیرون و
داد میزنه:آقای دکتر؟آقای دکتر؟بیمار داره از دست میره
من درحالی که لبخندی پرمعنا برلب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
... پرستار بلندتر و با التماس میگه:آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم:
.
.
.
.
.
.
.
.
آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار ناپدیدشم.





افت تحصیلی پیدا کرده اید؟
مشروط میشوید؟
هی زرتو زرت شکست عشقی میخورید؟
ترشیده اید؟

به افق بپیوندید
ما محوتان میکنیم
محوستان شریف
با مجوز رسمی از وزارت افق!!





متاسفانه از یه منبع موثق همین الان شنیدم..

که تو افق گشت ارشاد گذاشتن
از خواهرایی که قصد محو شدن دارن
تقاضا دارم حجابشون رو رعایت کنن!





روابط عمومي افق اعلام کرده که ...

ظرفيت افق تکميل شده
بريد يه جاي ديگه محو بشيد جون مادرتون!

حالا من کجا محو بشم؟!




یکی از فانتزی هام اینه که ...

تنظیم خانواده رو ۹ بشم
خانواده باورشون بشه
که من تو این خط ها نیستم!!





یکی از فانتزیام اینه که ...

برم تو یه عروسی غریبه
موقعی که عروس می خواد بعله بگه
یهو از وسط جمعیت داد برنم:
نهههههههه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم
بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق!!





یکی از فانتزیام اینه که ...

سعی كنم بيدار بمونم
و ببينم كی خوابم ميبره
ولی همیشه باز صبش پاميشم يادم نيس!




يكي از فانتزام اينه كه وقتي دارم با دوستام درباره مسائل مردونه حرف ميزنم! جاستين بيبر بياد و بگه هي گايز! منم بگم برو گمشو ضعيفه جمع مردونس 4 تا چايي بريز بيار اون چادرتم سرت كن !!!




يکي از فانتزيام اينه که ...

به بچه ۲ ، ۳ ساله پیدا کنم
بهش بگم مامانتو گرگ خورد
انقده خوبه!





دیگه فانتزی تعطیل ....
.
.
.
.
....
..
..
.
.
.
.
فقط بربری :))))))))):


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ جمعه 5 مهر 1392برچسب:, ] [ 10:25 ] [ سونیا ]
[ ]